برای استفاده از همه امکانات سایت باید جاوا اسکریپت مرورگر خود را فعال کنید.
چهارشنبه 2 آبان 1403
امروز انجام شد؛

دیدار خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب

ظهر امروز دوم آبان‌ماه، خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

به گزارش حمیت نیوز(حمنا)؛ ظهر امروز دوم آبان‌ماه، خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه می‌خوانید بخشی از روایت این دیدار است که متن کامل آن به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد:

«مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظه‌ی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»

این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیک‌ترین فاصله با آقا ایستاده می‌گوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستاده‌اند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همه‌شان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه‌اند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوری‌اش را مهدی برای حضرت آقا تعریف می‌کند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه جونه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»

مفاهیم عمیقی را که می‌گوید، شاید خیلی از هم سن و سال‌هایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفساً الا وسعها… آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمی‌دید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمی‌کرد.»

آقا تأیید و اضافه می‌کنند که «اجر هم می‌دهد».

مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا می‌خواهد که برای همه رزمنده‌های لبنان دعا کنند.

... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را می‌گیرند. مادرش به فارسی می‌گوید: «ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.»

خود مادرش ۴۷ سال پیش در ایران پزشکی خوانده و حالا استاد فارسی دانشگاهی در لبنان است. حرف دیگری نمی‌زند. ولی من از دلش خبر دارم! قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیده‌اید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان می‌گویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی می‌کند و می‌گوید: «البته هستند!»...

متن کامل این روایت به زودی در بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

تاریخ: 1403/8/2
موضوع: اجتماعی
اشتراک گذاری:          
لینک کوتاه:

نظرات
نام:
ایمیل:
وب سایت:
متن:
کد امنیتی:کد امنیتی
تکرار کد امنیتی:

اخبار مرتبط

پزشکیان با رئیس‌جمهور مصر دیدار کرد

به گزارش حمیت نیوز(حمنا)؛ «مسعود پزشکیان» رئیس‌جمهور کشورمان در حاشیه‌ی اجلاس سران بریکس در قازان روسیه با «عبدالفتاح السیسی» همتای مصری خود دیدار و گفت‌وگو ...

حزب الله شهادت "سید هاشم صفی الدین" را تایید کرد

به گزارش حمیت نیور(حمنا) به نقل از ایسنا، حزب‌الله روز چهارشنبه شهادت «سید هاشم صفی‌الدین» رئیس شورای اجرایی این جنبش را تایید و در بیانیه‌ای اعلام کرد: ...

جبهه اصلاحات ایران: هرگونه ادعای حاکمیت و مالکیت درباره سه جزیره ایرانی بی‌اعتبار است

به گزارش حمیت نیوز(حمنا) ب نقل از مهر جبهه اصلاحات ایران با صدور بیانیه‌ای نسبت به اقدام ناشایست و مداخله جویانه اتحادیه اروپا در حمایت از ادعای امارات در موضوع ...

ظریف: ما در دفاع از این مرزوبوم تردید نمی‌کنیم و دستمان ‌بسته نیست

به گزارش حمیت نیوز(حمنا)؛ محمدجواد ظریف، در نشست با عنوان «جامعه توانمند دولت قدرتمند» در مرکز بررسی‌های استراتژیک با حضور نمایندگان تشکل‌های مردم نهاد با ...