توجه به همه سلايق برای نجات سينمای ايران
حمیّت نیوز_جشنواره فيلم فجر طی اين چهل و يک دوره برگزاری همواره به اقتضای سياستهای فرهنگی دولتهای مستقر و شرايط اجتماعی حاكم؛ با فراز و نشيبها و تغييرات مختلف و بعضا متناقضی روبهرو بوده است؛ تا جايی كه امروز آنها را میتوان در مجموع در قالب دو رويكرد و نگاه در حوزه سياستگذاری فرهنگی تقسيم كرد. گروه اول؛ رويكرد جشنواره فيلم فجر را بر پايه مبانی سياستهای تساهل و تسامح در حوزه فرهنگ تعريف و تبيين میكنند.اين گروه معتقدند نگاه قيممآبانه در حوزه فرهنگ و سياستهای دستوری عامل عقبماندگی فرهنگی جامعه شده و خواستار اصلاح و بازنگری جدی در اين حوزه هستند. آنها فرهنگ را ميدانی آزاد برای طرح هرگونه ايده، فكر و انديشه مترقی میدانند كه اسباب توسعه فرهنگی و اجتماعی را در جامعه فراهم میآورد. از نگاه اين گروه، نقطه قوت و تمايز جشنواره فيلم فجر پذيرش آثاری است كه ضمن پايبندی به اصول و مبانی اعتقادی، دارای مضامين ارشادی و انتقادی راديكال نيز بوده، بهطوری كه سازندگان آنها توانستهاند در يک محيط امن و بدون نگرانی از مخاطرات آزادیهای پس از بيان، جسورانه مفاهيم مدنظرشان را انتقال دهند. اين گروه جشنواره را محل بروز و ظهور آثار متنوع با حداقل اعمال محدوديتها و برچسبهای معمول نظارتی میدانند. و اما گروه دوم؛ جشنواره را به دليل همزمانی با سالگرد انقلاب بهانهای میدانند برای بازخوانی آرمانهای انقلاب و انديشههای انقلاب فرهنگی در فيلمهای راه يافته به جشنواره؛ بهزعم اين گروه جشنواره فيلم فجر طی اين سالها از چارچوبهای نظری و عملی گفتمان انقلاب اسلامی فاصله زيادی گرفته و جشنواره به جای توجه به فيلمهایی با مضامين ترويج فرهنگ انقلابی و روحيه جهادی و ايضا اميدآفرينی و نشاط اجتماعی آثاری را در مجموع به عنوان الگو و شاخص برگزيده كه با مباني فكری گفتمان مردمي انقلاب بعضا در تعارض نيز بوده است.
آنها همچون گروه اول فرهنگ را ميدانی آزاد میدانند با اين تفاوت كه در صورت عدم اعمال نظارتهای بنيانی و كنترلهای تعريف شده؛ میتواند به تخريب فرهنگ عمومی جامعه منتج شود. آنها معتقدند آثار فرهنگی توليد شده در يک جامعه انقلابي بايد بازتاب و بازنمای شعائر و آرمانهای آن انقلاب باشد.
و اما تجربه چهل ساله من در ساحات مختلف سينما گواه اين حقيقت است كه هيچ كدام از دو رويكرد گروههای فوق به تنهايی سينمای ملی ايران را به منزل مقصود نخواهد رساند و بهطور اولی مطلوب و مناسب برای جشنوارهای ملی در قامت فجر انقلاب اسلامی ايران نخواهد بود. آنچه ما طی اين چهار دهه در اين جشنواره فيلم فجر شاهد بوديم سياستهايی مبتنی بر سلايق مديران؛ مصلحتانديشیهای سياسی و حزبی؛ تسويه حسابهای درون گروهی و صنفی بوده است. متاسفانه جشنواره فيلم فجر همچون سينمای ايران هيچگاه مبتنی بر راهبردهای واقعبينانه؛ توسعهمحور و جامعنگر نبوده است. در اين سالها متناسب با سياستهای جزمینگر و تساهلمحور دولتها؛ در دورهای فيلمهای گلخانهای؛ در مقطعی فيلمهای انتقادی راديكال و در گذاری فيلمهای به ظاهر انديشهمحور و معناگرا توليد شده است. اين رويكردهای تكساحتی باعث شد تا در چندين دوره جشنواره فيلم فجر فيلمی با مضامين به اصطلاح ارزشی و انقلاب و دفاع مقدس شاهد نباشيم و در عوض شاهد بارش فيلمهای اجتماعي با برچسب به اصطلاح سياهنمایی و در مقطعی ديگر شاهد فراوانی فيلمهای ارزشی و حذف كامل فيلمهای اجتماعي انتقادمحور باشيم؛ افراط و تفريطهايی كه سينمای ايران را امروز دچار چنين ركودی كرده است.
به اعتقاد من سياستهای اعمالی در سينمای ايران برونداد آن هر ساله در جشنواره فيلم فجر متجلی میشود. علت و معلولی كه تا آسيبشناسانه تحليل نشود در بر همين پاشنه آشفته بازار خواهد چرخيد. بسياری از اين مشكلات ناشی از فقدان مديريت جامع آيندهنگر است. امروز در امر سياستگذاری فرهنگی در كشور از يك كلان راهبرد مدون برخوردار نيستيم؟ بايد پرسيد چرا سياستها، اهداف و ماموريتهای جشنواره فيلم فجر به اقتضای سليقه مديران دولتها اينچنين دستخوش تغيير ميشوند؟ مگر نه آنكه ما بايد در حوزه فرهنگ با يك نقشه پروازی مشخص حركت كنيم و دولتها مجری باشند؟ پس چرا سالهاست با سياستها و رويكردهای متناقض روبهروييم؟ و كلام آخر اينكه معتقدم شكوه جشنواره فيلم فجر و بهطور اولی سينماي ايران زمانی باز ميگردد كه ما تمامی فعالان سينمايی را به مثابه سرمايههای ملی اين كشور بنگريم. از دستهبندیهای خودی و غيرخودی و برچسبهای ارزشی و غير ارزشی؛ دولتی و مستقل دست برداريم و با سياستهایی شفاف، روشن و واقعنگر به همگرايی و اعتلای سينمای ايران بينديشيم.
رئیس جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما